دل‌نوشته‌اي براي يك فرمانده شهيد

به گزارش مجله روز ، در اين يادداشت مي خوانيم:

تقديم به روح آسماني و والاي دوست و برادر عزيزم ، فرمانده معما و جانباز سرافراز و مدافع حرم ؛ سردار جانباز؛ شهيد حاج علي قلي نژاد.
من و علي در جنگ پر رمز و راز اسرار بسياري داريم. شايد علي يكي از معدود دوستاني بود كه تمام روز در كنار ما بود و زنده ماند و ما تا سه شنبه گذشته لحظه اي را فراموش نكرديم.
به نظر من ، علي در دوران نوجواني پيچيده ترين فرمانده جنگ بود. عاشورا در هور در 9 و عمليات قدس و در ژوئيه همان سال در حورالعظيم عراق در عمليات آب سخت و فتح مناطق مهم اطراف بصره-العماره آغاز شد. جاده نيز هست
او در عمليات بزرگ والفجر ٨ و فتح فاو تنها ستاره عشق بود.

شهيد قلي نژاد در حضور شهيد حسين بصير

در “كربلاي يك” و فتح مهران و قلاويزان ، علي به شهادت رسيد اما به خواست خدا بازگشت.
كساني كه شكم پاره شده علي را در نتيجه كاليبر دشمن مي ديدند ، حتي فكر نمي كردند او زنده بماند. او در آن حادثه طحال و بخشي از روده خود را از دست داد ، اما پا را از دست نداد و پس از بازگشت به سلامتي نسبي به پيشاني بازگشت.
يك خدا كهنه سرباز جان او را گرفت و بازگرداند.
عمليات كربلاي ٤ و شب اشوا ، ام الرصاص رازهايي براي ماندن دارد!
كربلا ٥ و فتح شلمچه علي همه را متعجب كرد.
در كربلا علي با فرماندهي قدرتمند خود حماسه آفرين ميدان بود.
علي در عمليات والفجر ١٠ و در نبرد شديد كمبودها و كاستي ها و سرما و طوفان و بهمن ، علي در تانك جاده سيد صادق-دوجيله نبرد تان با تانك هاي عراقي قيام كرد و با قهرمانان گردان عاشورا خط پل را شكست بر فراز رودخانه “زلم” در او قلب ارتش بعث عراق را در نبرد پر زرق و برق با تانك ها قرار داد و نقشه هاي دشمن براي محاصره عمليات والفجر را خنثي كرد. كاش طولاني نبود و بيشتر از والفجر مي نوشتم.
در تك فاو ، هنوز علي و هزاران خاطره وجود داشت كه گفته نمي شد.
در ژوئن سال 2 ، وقتي دشمن با بسيج همه امكانات ، تجهيزات و اجماع جهاني به فاو و شلمچه حمله كرد ، جهنمي از آتش را در اين مناطق ايجاد كرد و روح همه را زنداني كرد ، از اين علي آقا و قهرمانان گردان عاشورا به فرماندهي سردار عاشورايي ، آغاهادي بصير در عمليات بيت المقدس بود … در ماه ژوئن كه او عمليات را بدون هيچ نوع و بهانه اي از يك شب سخت آغاز كرد و به دليل تضعيف روحيه و سقوط ، يك شب به ياد ماندني را ايجاد كرد. فاو و شلمچه.
و خداوند شاهد و راضي بود و فرشتگان از نبرد قهرمانانه همه لشكرها و گردان هاي عاشورا و علي آقا متحير شدند.
منطقه شلمچه ، با تمام نيروها و امكانات عراقي ، كه در زمستان حدود يك ماه فتح شد و عمليات كربلا … با بسيج همه امكانات ، در كمتر از 2 سال فتح شد. ساعت نبرد و گرما نابرابر و حداقل 4 درجه و تا دروازه بصره پيشروي كرديم و هزاران كشته و زخمي و اسير را از عراق مسلح تا دندان آورديم.

شهيد قلي نژاد (راست) در دوران دفاع مقدس

و سرانجام ، يك نبرد واحد و يك نبرد خونين و پايان جنگ ، علي با توجه به سن كمش ، هميشه فرمانده خط شكن بود. اگر سرنوشت بسياري از ژنرال هاي جهان را مطالعه كنيد ، آنها به علي قلي نژاد نمي رسند.
او جنگ را در جنگ آموخت ، نه دانشگاه و اردوگاه هاي آموزشي.
علي عليه وطن ، آب ، شن و ماسه ، كوه ها ، باتلاق ها ، دشت ها ، رودخانه ها و دريا جنگي غيرقابل توصيف به راه انداخت و درجه عمومي حداقل شجاعت مازني را مي داند.
من به خدا گواهي مي دهم كه علي در همه اوقات سخت جنگ ، غفلت نكرد و يك فرمانده دلسوز و پناهگاه همه قهرمانان بود.
علي همچنين در جنگ سوريه درخشيد و مدال افتخار مدافعان حرم را دريافت كرد.
اين نوجوان و مرد بزرگ جنگ ، شخصيتي زميني ، متواضع ، بي ادعا بود.
علي رفت و هزاران خاطره را كه در بهشت ​​گفته نشده بود از بين برد.

علي در جشن دوستان شهيد و بهشتي خود آرام شد و ما هر روز بيشتر از ديروز تنها بوديم.
زندگي ، شهادت و زندگي شما در طول جهاد ، مبارزه ، رشادت ، نظم ، ايثار و شهادت را تبريك مي گويم
علي در كنار قهرمانان جنگ ، خالق زيباترين نبرد عاشورايي زمان خميني كبير بود و تا آخرين لحظه به قول خود وفادار ماند.
خداحافظ علي جان.
سلام ما را به دوستان شهيدمان برسانيد
ژوئن 1400.

انتهاي پيام